سفرنامه واتس آپی مشهدقسمت دوم1393
سمند طلایی ما را تا میدان طبرسی میرساند،چند سال هست که فقط طبرسی مینشینییم.هم نزدیک حرم هست و هم ارزان
سوئیت یه ربعه جور میشود از برکات شمس الشموس شبی 40 هزار ت طبقه ۳ اتاق 402
طبقه ۳ نفس گیر است ،آمده ایم اینجا نَفسِمان را له و لورده کنیم. یه خرید کامل بدون پروتئین حیوانی شد 60 هزار ت
برنج ماکارونی روغن مایع و جامد مایع ظرف شویی اسکاچ تن رب گوجه خودگوجه خیار پیاز سیب زمینی سویا ترشی بندری پنیر تخم مرغ و ......
قیمت میزنم تا مظنه دستتون بیاد
هنوز حرم نرفته ام هرچند در حریم ثامن الحججیم
در سفر زیارتی باید همه مسائل را کلهم اجمعین دید،رفتارهای دیداری شنیداری گفتاری مواد غذایی استراحت و خواب و......همه در حال زیارتی موثر است،خیال باطل نشود چرا این چیزا رو مینویسه
نماز در جوار امام بودم،در حقیقت نماز امام است و امام نماز
آب و هوا عالیست برای زیارتت
میترسم سفرنامه مانع حال و هوام بشه،آخر در زیارت باید به اوج انقطاع رسید،کمال الإنقطاع إلیک و أنر ابصار قلوبنا بضیاءنظرهاالیک
حتما نائب الزیاره دوستانم
اصل زیارت یعنی حضور و گرنه صبح تا شب پخش ماهواره ای اینترنتی حرم رو هم ببینی بدرد نمیخوره
باید توی حرم نفس بکشی
باید به ضریح مطهر دس بکشی

صحن جامع رضوی
مسجد گوهرشاد بسته است بخاطر برگزاری اعتکاف ایام البیض
تصاویر حرف میزنند و من سکوت میکنم
نکته جالب این است که همه با موبایل ها عکس و فیلم میگیرند،حتی پیرزن هاهاها و پیرمردهاهاها
قلب انسان مثل دریا حالات مختلف دارد،جزر و مد و حال سکون و آرامش،به این احوال قلب،قبض و بسط میگویند.من اکثر اوقات زیارتی بسط/قبض/بسط به این ترتیبم،اما امسال سیستمم کلا بهم خورده،فعلا در قبض سنگینی به سر می برم تا امام چه خواهد! روز میلاد امیرالمؤمنین سابقه نداشته قبض سنگین باشم،هرچه او پسندد نیکوست.قلب که در فشار قبض باشد حزن حاکم میشود0این حزن با حزن روضه ای فرق دارد،آن حزن مفرح است و این حزن مفلوج میکند دیشب بسطی متوسط حضرت عنایت کردو ماچ آب داری از گوشه ضریح گرفتم،تسکینی بود بعد از آن قبض سنگین
الان حرم بودم،آفتاب ملایم است،آیینه کاری ها هوش از سرت میبرد و من گوشه دنجی جامعه میخوانم و آخرش کشش ضریح به خود میخواندت و چاره ای جز سجود بر آستان سلطان نمی یابی و ماچ های آب دار مستدامند و لبخندی که پشت هزار حجاب مخفی است و آخرین پرده دلت را می لرزاند از بس که لطیف است و من تصلب شرائین گرفته ام ولی هنوز لرزش پرده هفتمم را حس میکنم عنایات امام هشتم حسی است
و الان چای مینوشم بعد از نوشیدن مینوی بهشتی از سقاخانه با چشم الکترونی که مشت مشت به حلق مبارک رسیدو به قول شاعر چای مینوشم و لذت خراسان را
آثار خستگی یک سال معصیت بدن را داغون نموده است و هر چه میخوابم خستگی تن رفع نمیشود و روح سرگردان طواف پنجره فولاد است
ابوالفضل موهبتی است برایمان،قرار است امشب برایم کنار پنجره فولاد دعا کند،امشب نوبت دعا برای من است
ابوالفضل تا الان سه تا اسباب بازی خریده،یکی را من برایش خریده ام ،باز به من میگوید بابای خسیس! تا الان چند بار کتک مفصل از من نوش جان کرده ! نوووووووووشششششششششش
شهادت حضرت زینب است و دلم غزلسرا/اگر در تمام عمرم این یک بیت را گفته باشم برایم کافیست
روز عروج زینب کبری(س) وفات نیست/خانم شهیده صدمات عصر عاشوراست.
و ابیاتی میجوشدو میجوشد
چرخش زمین حول مدار چادر زینب است
با چرخش چشم زینب معاد میشود/این پنجمین اصل اصول عقائد من است
و جای تمامی قافیه های آب نشسته است/نام نامی علیا مخدره رباب
این فی البداهه ها را زینب به من آموخته/از لازمانی که لالاییم حسین بود اعظم الله اجورنا و اجورکم فی مصائب ام المصائب و کعبه الزایادر روز شهادت حضرت زینب سلام الله علیها دو سه ساعت هست حرم هستیم،نه من آن آدم قدیمیم و نه روزگار بحال قدیم مانده.ابر تلوزیون های چند صداینچی در خیلی از صحن ها نصب کرده اند و همه چی دیجیتالی شده و موبایل ها و تبلت ها مدام جولان میدهند در گوشه و کنار حرم،انگار نسل بل بل ها منقرض شده است،یاد روضه های قدیمی گوشه گوشه حرم بخیر و روضه ها و قیافه های دیدنی تریپ حزب اللهی انگار همه چیز به تاریخ پیوسته،ففط امام ثابت است و گنبد طلایی اش،زمان همه چیز را درنوردیده!
یک زمانی گوله گوله اشک شوق داشتیم و به قول عاشقی،یک زمانی آلوچه آلوچه ولی الان همین که گوشه چشممان تر میشود از پای مفاتیح بلند میشویم و هورا میکشیم
طناب ها و بندهای بسته به پنجره فولاد را جمع کرده اند،راستش را بخواهید جایگاه کفترها را این چند روز اصلا ندیده ام،ورودی صحن انقلاب را هم بسته اند و مشغول ترمیم و ساخت و سازند و ما مجبوریم کلی دور بزنیم ....
و خدایی که در این نزدیکیست روی گنبد طلا

بی بی جان نمیگذاریم به گنبد حرم مطهرتان گرد و غبار غربت بنشیند،چه رسد به دستان حرامی تکفیریان این جمله بالایی رو نوشتم انشاالله میخواد نصب بشه در حرم مطهر امام هادی و امام عسکری علیهم السلام در سامرا به همراه عکس شهید مدافع حرم حسن قاسمپور مهدی رشنو از سامرا پیام داد و من این جمله رو براش فرستادم.از طرف بازسازی عتبات یه ماه رفته سامرا
اتاق طلاکاری حرم عسکریین سامرا
------------------------------------------------------------------------
آب پرتقال بعد از زیارت آدینه و چرتکی برای شب
امروز علائم سرماخوردگی خودش را نشان داد و مختصر گلودردی عارض شدآب نمک قرقره دیشب افاقه نکرد و سرما خوردم عاملش کسی نیست جز ابوالفضل
نوسانات روح را با ضرب آهنگ شرشر آب حوض گوهرشاد تنظیم میکنم نقاره بزن خادم دلمان گرفته است عصر جمعه ای
اینجا ابرها هم دلواپسند ما که جای خود داریم
مخزن نوریمان را پر میکنیم برای یک سال دوندگی فرهنگی اینجا همه چیز به ما الهام میشود و تور صیاد از جنس پرنیان رنگین کمان عاشقیست و ما مبهوت جذبات و الوان جادویی
سبحان الذی اسرا بعبده لیلا،ما را در شب های مناجاتی رجب سیر ده ای حقیقت اسرا روی سنگ فرش نشسته ام یا قالی سلیمان از اقالیم سبعه عبور کرده ام و منظر دیدم عرش گنبد طلای حضرت رضاست علیه السلام
دیوارها دست آقا را پیش میکشند و درها بوی عبای آسمانیش میدهند و من غوطه ور چلچراغ های آویخته رواق هایم خیس خورده احساسات فرو خفته ام از گلاب و عطر وجودت و دارد تخلیه میشود چرک یک سال دوری از رضوان؛ مرا در حاشیه نگاهت نگاه دار
اللهم لک الحمد حمد الشاکرین
برای هرکسی بسته به عقیده اش نشانه ایست برای استجابت،بعضی سلام حضرت را میشنوند و بعضی حبه گندم جلوی پایشان را بعد از تناول نشان استجابت میگیرند،سال گذشته پر کبوتری نصیب شد و امسال حبه گندم.ما که توفیق شنیدن صدای ملکوتی حضرت را نداریم و نشان دیگر، خادمی درخواست کمک جهت پهن کردن قالی های صحن جمهوری را داد 9 فرش نصیب ما شد به اسم مقدس جواد الائمه،با رضایت حضرت رضوی از حرم آمدیم یا باسط الیدین بالعطیه