پراکنده گویی های ۵ کیلومتری دوکوهه

علی ولی الله
پراکنده گویی های ۵ کیلومتری دوکوهه

ما افسر جنگ نرم آقا هستیم

این داستان رو براى کافه داستان رجا نیوز، با نام مستعار سلمان فرستادم که در سایتشون سال 92 به مناسبت مهرماه آغاز سال تحصیلى زدن.

http://www.rajanews.com/news/152631


📖نفر وسط نشسته روی زمین


معلم کلاس اولم، آقای بزرگی بود، با قد کشیده و عینک قاب سیاهِ پهن دهه شصتی. همیشه کت نیم داری به تن داشت که هنوز هم نام رنگش را بلد نیستم!

بچه زرنگ کلاس بودم، ردیف دوم می‌نشستم. از بس کلاس شلوغ بود، سه نفر روی یک نیمکت تق و لق چرک گرفته، تنگِ هم می‌نشستیم. ولی وقت املا برا اینکه تقلب نکنیم نفر وسط رو زمین زانو میزد و دفترش رو روی صندلی میگذاشت.

فک کنم درس ژاله و گل بود و نوبت من بود که نفر وسط باشم و بروم پایین دیکته بنویسم. اون پایین صدای معلم درست نمی‌رسید و من جا ماندم. ترس و اضطراب با کم‌رویی و مخلوطی از احساس کتک خوردن، گردابی آن وسط ایجاد کرده بود که داشت غرقم می‌کرد.

با هر جان کندنی که بود املاء تمام شد. عینک معلم مثل میکرسکوپ دنبال غلط غلوط بچه ها می‌گشت، که ناگهان نعره‌ای کشید که فلانی و اسم مفلوکم از حنجره شیشه‌ای استاد، برق سه فاز فشار قوی را به دنریت‌های اعصاب حسی ام وارد کرد! دو سه قدم مانده بود که برسم به میزش که چنان کشیده‌ای حواله صورتم کرد که برق از کله ام پرید و بجای اولم پرت شدم.

به خانه که رسیدم هنوز اثر انگشتان آقا معلم روی صورت خط‌خطی زمینه کچلم بود. آه از نهاد مادر بلند شد و فردا آمد مدرسه و آقا معلم را دعوا کرد که به چه حقی این بلا را سر یکی یه دونم درآوردی؟

دهه شصت بود و اینقدر بچه ننه بودن نوبر بود! آقا معلم هم از این اتفاق حسابی ناراحت بود؛ البته بیشتر برای نمره هفتی که بچه زرنگ کلاسش از املاء گرفته بود!

آقای بزرگی معلم بزرگواری بود. خدا رحمتش کند.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۹۴ ، ۲۲:۵۷
salman farsi

✔ بسم الله الرحمن الرحیم آرم و برند مسلمانیست...


همه انبیا با نام خدا کار کردند...


نوح بعد از ساخت کشتى وقال ارکبوا فیها بسم الله مجراها و مرساها....


سلیمان هنگام دعوت قوم سبا ، انه من سلیمان و انه بسم الله الرحمن الرحیم...


ߓحکام به اصطلاح کشورهاى اسلامى بسم الله الرحمن الرحیم را نمى توانند بگویند.چون نمى شود بسم الله گفت و با صهیونیست ها و استکبار ظرف مشروب نوشید.....




✔مرگ بر آمریکا ریشه قرآنى دارد...قتل الانسان ما اکفره...




✔همه زندگى توسل است.ما به وقت تشنه گى به آب متوسل میشویم به وقت گرسنگى به غذا به وقت برهنگى به لباس .......و این منافاتى با توحید ندارد بلکه هم عرض توحید است،بلکه دستور خداست که فرمود و ابتغوا إلیه الوسیله وهابیت این مفهوم روشن  قرآنى را نمیفهمد.


ߒ☬جلسه معارف#قرآن/ ترجمه تفسیرى آیات نور/ دوشنبه ها در زینبیه نور المهدى 


ߒتوسط امام جمعه محترم شهرستان #اندیمشک حضرت حجت الاسلام و المسلمین#خدامى برگزار میگردد......


#andimeshk #اندیمشک◀◀◀◀◀◀◀◀◀◀◀#andimeshk

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۹۴ ، ۱۳:۴۲
salman farsi

کلیپ تشییع شهداى غواص در اندیمشک

کارى از گروه تاریخ شفاهى شهید زیودارى

دریافت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۹۴ ، ۰۴:۵۰
salman farsi

فاطمه شناسى حقیقت خدا شناسى است

تا ابد در کلاس فاطمه شناسى ام...


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۳۶
salman farsi

امام خامنه اى مدظله العالى: ﻣﮕﺮ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﺑﺎ ﺍﺳﺘﮑﺒﺎﺭ ﺗﻌﻄﯿﻞﺑﺮﺩﺍﺭ

ﺍﺳﺖ؟/ ﺍﯾﻦ ﺍﺯ ﻣﺒﺎﻧﯽ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺍﺳﺖ . ﺍﮔﺮ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﺑﺎ ﺍﺳﺘﮑﺒﺎﺭ ﻧﺒﺎﺷﺪ ﻣﺎ

ﺗﺎﺑﻊ ﻗﺮﺁﻥ ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ/ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﺍﺗﻢّ ﻣﺼﺎﺩﯾﻖ ﺍﺳﺘﮑﺒﺎﺭ ﺍﺳﺖ/ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺭﺍ

ﺁﻣﺎﺩﻩ ﮐﻨﯿﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺩﺍﻣﻪﯼ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﺑﺎ ﺍﺳﺘﮑﺒﺎﺭ 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۵۷
salman farsi

...و براى دست گیرى آمده اند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۲۹
salman farsi

تشکر ویژه از برادران خوبم مهدى رشنو ، عظیم مهدى نژاد ، فرشاد توکل که عکس ها و فیلم هایشان را در اختیارم قرار دادند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۴۲
salman farsi

دوکوهه آلاچیق پرستوهاى عاشق است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۴ ، ۰۵:۴۰
salman farsi

مادر است دیگر دلش تنگ شده، سالها فراق کشیده و همچنان فراق مى کشد


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۴ ، ۰۵:۱۸
salman farsi


بسم الله الشهید و هوالشهید

جمعه 16 مرداد ماه یک هزار و سیصد و نود چهار

یعنی وسط تابستان در سرزمین خوزستان که انگار( حَولَ جهنم جثّیا)است  و لهیب گرما همه را به زانو نشانده،قرار است شهدای غواص و گمنام از پادگان دوکوهه تا مصلی نماز جمعه اندیمشک تشییع شوند.

قبل از روایت:

1)    اگر روایت نکنی روایت میشوی.و در روایت شدن ممکن است  فی الواقع بودن حذف گردد ونباشد و تناسبش به حقیقت پشت اغراض های گونه گون دفن شود.

2)    اگر انقلاب اسلامی روایت شدنیست و این روایت قابل تئوریزه کردن و نسخه پیچیِ جامعه شناسی فلسفی، پس لاجرم باید بیایی وسط جمعیت مُحرّم یا جماعتی از جنس مُحرّم یعنی دقیقاً تشییع شهدا.

3)    این کوتاهه ،منروایتیست، محصور. از دید محصور خودم ولی...(والله من ورائهم محیط)

اصل روایت:

ساعت 30"17کوی شهدا

از منزل راه افتاده ام به سمت بازارِ روز و هرچی با ممد اصغرپور تماس میگیرم جواب نمیدهد،عابر بانک صادرات و ایضاً بانک ملی(سوخته) به من پول نمیدهد ظاهرا همه اسکناس ها رو قبل از ما داده رفته،ته کیف پول من هم به اندازه کرایه آژانس نیست!!!!!

تصمیم میگیرم به تنهایی با پای پیاده به استقبال شهدا بروم...

ممد تماس میگیرد که دارد میاید طرفم، من وسط پل هوایی ابتدای پاسدارانم،هنوز چند قدمی برنگشته ام که حاج آقا روزه دار با موتور دور میزند سمتم و مقصد را میپرسد بماند که تا منزل ممد اینا آمدیم و سر آخر سرکارمان گذاشت و نیامد.....

ترک موتور حاج آقا روزه دار نشسته ام و درباره اکران های عمار و ایجاد ساختار شبکه ای برای پخش عمار،  در کل اندیمشک گپ و گفت میکنیم و بعد از بنزین زدن از جایگاه میدان جانبازان گازش را گرفته ایم سمت دوکوهه.

کمی نگرانم الان تقریباً ساعت 18 است و در طول مسیر تقریباً کسی نیست.!!!!!!!زور گرما واقعاً لبه تنور جهنم است و این باد که ترک موتور به صورتم میخورد ، کم از باد عاد و ثمود نیست!!!!!!!

ابتدای کوی لور هستیم ، گوشه میدان آزادی چهل پنجاه نفر با لباس فرم بسیج و سپاه جمع شده اند،دو تا مخزن آب هم هست.عظیم مهدی نژاد با دوربینش هم اینجاست.له له میزنم برای آب و جرعه ای نه چندان خنک مینوشم و مشتی از همان را به صورت میزنم.با دیدن عظیم سه ترکه میشویم و من َسرِ باربند نشسته ام و هر آن امکان دارد به باد بروم.آخرین دس انداز ورودی جاده به سمت پادگان دوکوهه ته دلم را خالی کرد.برادر عظیم میگوید نگران نباش نسلت منقرض نمیشود،میگویم بقول مادرم، ابوالفضل تاریخمان هست!!من از تاریخ خیالم تخت است،نگران جغرافیِ خودم هستم!!!!!!!!!!!!!!!!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۰۸
salman farsi