روضه درگوشی

:ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺭﻭ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺣﻀﺮﺕ ﻭﻟﯽ ﺍﻟﻠﻪ ﻣﻄﻠﻖ . ﺍﺯﺧﺎﻧﻪ ﺗﺎ ﻣﺴﺠﺪ ﺭﺍﻫﯽ ﻧﺒﻮﺩ. ﺗﺎﺯﻩ ﻃﺒﻖ ﻭ ﺳﺪ ﺍﻻﺑﻮﺍﺏﺍﻻ ﺑﺎﺑﻪ ﺍﺯ ﺩﺍﺧﻞ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﻣﺴﺠﺪ ﺭﺍﻩ ﺑﻮﺩ .ﺍﯾﻦ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺍﺳﻤﺎ ﺩﺱ ﭘﺎﭼﻪ ﺑﻮﺩ،ﭼﺎﺩﺭ ﺑﯽ ﺑﯽ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕﻣﯿﮑﺸﯿﺪ ﻭ ﺍﺷﮏ ﻣﯿﺮﯾﺨﺖ. ﻣﻮﻻ ﺧﺎﮎ ﺁﻟﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﺭﺳﯿﺪ. ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﯿﺪ ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﺯﻣﯿﻦ ﺧﻮﺭﺩﻩ .ﻣﻮﻻﯼ ﻣﻠﮏﻭ ﻣﻠﮑﻮﺕ ﺭﻭ ﻣﯿﮕﻢ ﺣﺘﻤﺎ ﻣﯿﻔﻬﻤﯽ .ﺧﺎﻧﻢ ﺗﻤﺎﻡ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ .ﯾﺎ ﺍﻡ ﺍﻟﺤﺴﻦ ﺻﺪﺍﯾﯽ ﻧﺸﻨﯿﺪ. ﯾﺎ ﺍﻡ ﺍﻟﺤﺴﯿﻦ،ﺑﺎﺯﻫﻢ. ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩ،ﻣﻦ ﻋﻠﯿﯿﻢ.ﭘﻠﮑﺶ ﺗﮑﺎﻧﯽ ﺧﻮﺭﺩ ﭼﺸﻢﮔﺸﻮﺩ،ﺁﺧﺮ ﺗﻤﺎﻡ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺣﻀﺮﺕ ﺷﻬﯿﺪﻩ،ﻣﯿﻔﻬﻤﯽ ﮐﻪ ﭼﯽ ﻣﯿﮕﻢ

سفارش

نﻤﯿﺪﺍﻧﻢ ﺧﻮﺩﺵ ﺳﺎﺧﺖ ﯾﺎ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺑﻪ ﻧﺠﺎﺭﻫﺎﯼ ﻣﺪﯾﻨﻪﺩﺍﺩ،ﻭﻟﯽ ﺣﮑﻤﺎ ﺧﻮﺩﺵ ﺳﺎﺧﺖ ﭼﻮﻥ ﻧﺎﻣﺮﺩﻫﺎﯼ ﻣﺪﯾﻨﻪ ﺟﻮﺍﺏ ﺳﻼﻣﺶ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﺩﻧﺪ،ﭼﻪ ﺑﺮﺳﺪ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺶﺩﺭﺏ ﺑﺴﺎﺯﻧﻨﺪ. ﺁﺧﺮ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﺩﻕ ﻣﯽﮐﺮﺩﻧﺪ .ﺷﺎﯾﺪ ﺩﺭﺏ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺩﻓﻦ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﺪ. ﻣﯿﮕﻮﯾﻢ ﺷﺎﯾﺪ

صدای زنگ

:ﺩﺍﺋﻢ ﺻﺪﺍﯼ ﺯﻧﮓ ﺩﺭ ﮔﻮﺷﺶ ﻣﯿﭙﯿﭽﯿﺪ. ﮔﻮﯾﺎ ﻫﻨﻮﺯ ﺩﺭﺏﺧﺎﻧﻪ ﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺍﻧﺪ .ﻓﻀﻪ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﻗﺎﻣﺖ ﺩﺧﺘﺮﺍﻧﺪﺍﺧﺖ .ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﺻﺪﺍﯾﺶ ﺯﺩ .ﺑﯽ ﺑﯽ ﺑﻪ ﭼﻪ ﺧﯿﺮﻩ ﺷﺪﻩﺍﯼ! ﺟﻮﺍﺑﯽ ﻧﯿﺎﻣﺪ .ﻓﻀﻪ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺷﺶ ﮐﺸﯿﺪ. ﻓﻘﻂ ﺻﺪﺍﯼﺯﻧﮓ ﻣﻤﺘﺪﯼ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﭘﯿﭽﯿﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﻓﻀﻪ ﻫﻢ ﺷﻨﯿﺪ 

فیلم مزار شهید گمنام

دریافت

دوکوهه/عکاس داش حسینم

وزن بصیرت

شهید گمنام جاده اهواز-خرمشهر

میثم FH

:رفاقت باید بوی گازوییل بدهد.

منقول بالا از کلمات قصار داش میثم است که از تبار و سلسله بنو هندل نام و نشانیش را باید جست،اگر یک تنفس از ناله های FH در سینه کش گردنه رازان را درک کرده باشی به کنه معرفت این گفته میرسی.از سربندر تا امام زاده هاشم میشود رد لنگ آث میلانی و بوق لکومتیوی این جماعت را یافت،کافیست سبقت غیر مجاز نگیری تا ببینی چطور راه میدهند.و این است سرگذشت جماعتی که سر سفره جاده نشسته اند تا باری روی زمین نماند. دو کلوم بود در مدح رفاقت تا بعدا گلایه نکند لاستیک های واکسی که چرا غفلت نموده ای از این همه مرام و من بکسواد کنم در رفاقت.اگر جمادات هم تسبیح حضرت ودود میکنند که میکنند،طبق و ان من شی الا یسبح بحمده ولکن لاتفقهون تسبیحهم،من، من باب من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق گفتم که گفته باشم،واین گواهی فقط جهت ختم نیست،هر جا که تشکر لازم است،باید گفت. و اتول را بعضی به عشق دلدل سوار میشوند،و عجیب جماعتی اند بنو هندل،کلی حکیمند. از گوشواره گلگیرشان حکمت میچکد،و سالارها از بس که خوش رکابند،روی پیشانیشان نوشته اند بیمه پسر ام البنین.

 

فی جنات النعیم

کانال