پراکنده گویی های ۵ کیلومتری دوکوهه

علی ولی الله
پراکنده گویی های ۵ کیلومتری دوکوهه

ما افسر جنگ نرم آقا هستیم

۲ مطلب در تیر ۱۳۹۵ ثبت شده است

فى الحال.صبح جمعه 

شالیزارهاى آهودشت—بامدژ.

نشستن و از پشت پنجره هاى قطار، ایستگاه ها و روستاها را دیدن ،لذت دارد.قطار سینماى 3D است.بهتر بگویم سینماى سیار است..

مرغ و خروسى داشتن همدیگر را دنبال میکردند، دسته اى قاز به ستون به سمت مرداب حرکت مى کنند.

ردیف کرت هاى نیشکر موهاشان را افشان کرده اند کنار هم و شالیزارهاى پر از آب با مردى بیل به دست با دشداشه عربى.

و ما در دو خط ممتد آهنى مى رویم و مى رویم و خورشید دنبالمان مى کند.

فضاى ریل باس پر از میخک است و عطر عربى... به سمت اهواز مى رویم، به سمت هرم گرما، به سمت شرجى.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۵ ، ۰۹:۲۷
salman farsi

حکایت ما و سفر اربعین ﻏﺰﻝ ۲۵۹-دیوان حافظ است 

ﻣﻨﻢ ﮐﻪ ﺩﯾﺪﻩ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﺩﻭﺳﺖ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﺎﺯ 

ﭼﻪ ﺷﮑﺮ ﮔﻮﯾﻤﺖ ﺍﯼ ﮐﺎﺭﺳﺎﺯ ﺑﻨﺪﻩ ﻧﻮﺍﺯ

ﻧﯿﺎﺯﻣﻨﺪ ﺑﻼ ﮔﻮ ﺭﺥ ﺍﺯ ﻏﺒﺎﺭ ﻣﺸﻮﯼ 

ﮐﻪ ﮐﯿﻤﯿﺎﯼ ﻣﺮﺍﺩ ﺍﺳﺖ ﺧﺎﮎ ﮐﻮﯼ ﻧﯿﺎﺯ

ﺯ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﻃﺮﯾﻘﺖ ﻋﻨﺎﻥ ﻣﺘﺎﺏ ﺍﯼ ﺩﻝ

 ﮐﻪ ﻣﺮﺩ ﺭﺍﻩ ﻧﯿﻨﺪﯾﺸﺪ ﺍﺯ ﻧﺸﯿﺐ ﻭ ﻓﺮﺍﺯ

ﻃﻬﺎﺭﺕ ﺍﺭ ﻧﻪ ﺑﻪ ﺧﻮﻥ ﺟﮕﺮ ﮐﻨﺪ ﻋﺎﺷﻖ

 ﺑﻪ ﻗﻮﻝ ﻣﻔﺘﯽ ﻋﺸﻘﺶ ﺩﺭﺳﺖ ﻧﯿﺴﺖ ﻧﻤﺎﺯ

ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﻘﺎﻡ ﻣﺠﺎﺯﯼ ﺑﺠﺰ ﭘﯿﺎﻟﻪ ﻣﮕﯿﺮ 

ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺳﺮﺍﭼﻪ ﺑﺎﺯﯾﭽﻪ ﻏﯿﺮ ﻋﺸﻖ ﻣﺒﺎﺯ

ﺑﻪ ﻧﯿﻢ ﺑﻮﺳﻪ ﺩﻋﺎﯾﯽ ﺑﺨﺮ ﺯ ﺍﻫﻞ ﺩﻟﯽ

 ﮐﻪ ﮐﯿﺪ ﺩﺷﻤﻨﺖ ﺍﺯ ﺟﺎﻥ ﻭ ﺟﺴﻢ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﺎﺯ

ﻓﮑﻨﺪ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﻋﺸﻖ ﺩﺭ ﺣﺠﺎﺯ ﻭ ﻋﺮﺍﻕ

ﻧﻮﺍﯼ ﺑﺎﻧﮓ ﻏﺰﻝﻫﺎﯼ ﺣﺎﻓﻆ ﺍﺯ ﺷﯿﺮﺍﺯ

  ⇦اربعین دیده به دیار دوست باز کردن است 

شستن رخ با غبار راه است، راه بلا ، غبارکربلا و چه کیمیاى مرادیست اربعین. آغوش گشودن در خاک کوى نیاز 

نه تنها مردان این راه از فراز و نشیب راه نمى اندیشند بلکه زنان و کودکان هم مردانه در این طریق مشى میکنند  و مشکلى در این  طریقت نیست.  در مسیر اربعین فقط  عاشقى است  و دلدادگی ولاغیر ، عنان دلشان به دست عشق است... و کسى که مبتلاى اربعین شود طهارتش در خون جگر است در مصیبت ارباب ...

در مقام اربعین چاى خود حکایتى بس شگفت دارد...کنار هر موکبى که رحل اقامت بى افکنى ، قل قل کترى ها و جوشش سماورها و بذل دست هاى مهربان ... اشرب شاى...ایرانى؟ عراقى؟ 

غلظت چاى عراقى به غلیظى ارادتشان و رقیقى چاى ایرانى به دل نازکیشان است و شکر  چه زود حل میشود در استکان هاى کمرباریک...

در این مقام جز پیاله کمر باریک ما را مست نمى کند چه سراچه ایست خیام نجف — کربلا 

نعلبکى هایى که جاى نیم بوسه زائرالحسین اند  و اهالى اهل دل که با نوشیدنش ،  کید دشمنان را از جسم و جان خارج میکند...

و اشک هاى کترى که رو به آسمان عروج مى کند، از آتش زغال هاى سرخ مشتعل و اشک هاى ما رو به کربلا نزول از آتش اشتیاق...

و اشک مى چکد و چه با ناز و کرشمه سرازیر میشود...و سر درون ، هیهات،  که نهان ماند و اشک لو میدهد احولاتت را... زمزمه اربعین زمزمه عشق است عشقى که در عراق نواى بانگ غزل هاى ناب شده 

اشرب شاى...تفضل...

و همه دعاى اربعین دیده ها اینست خرامیدن در خرابات خیام، محرم راز بودن در طریق کربلا الى الابد.

نسیم زلف اربعینیان، عمر دراز باد.

✍🏽ابوعلى ولایت پناه

پ ن: متنى براى عکس هاى مجموعه اربعین داش مهدى...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۵ ، ۰۶:۱۸
salman farsi